جدول جو
جدول جو

معنی پس کش - جستجوی لغت در جدول جو

پس کش
استنشاق عمیق هوا
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پل کش
تصویر پل کش
بیل پهن با دستۀ چوبی که ریسمانی به آن می بندند و یک نفر دسته را می گیرد و یک نفر سر ریسمان را و با آن زمین شیار کرده را پل کشی می کنند، گراز، بنکن، بنگن، فه، کتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس کشیدن
تصویر پس کشیدن
پس رفتن، به عقب بازگشتن، عقب رفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پا پس کشیدن
تصویر پا پس کشیدن
کنایه از اقدام به کاری خودداری کردن و خود را کنار کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(اَ تَ)
عقب کشیدن:
گفت پا واپس کشیدی تو چرا
پای را واپس مکش پیش اندر آ.
مولوی.
و رجوع به واپس رفتن شود
لغت نامه دهخدا
(مِ)
بعقب راندن. به عقب برگرداندن: دویم رمضان کوس بزدند و امیر برنشست و راه مرو گرفت اما متحیر و شکسته دل میرفتند راست بدان مانست که میگفتی بازپسشان میکشند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 630)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
بعقب بازگشتن. بقهقرا شدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از پس کشیدن
تصویر پس کشیدن
بعقب کشیدن خم کردن سرش را پس کشید، بعقب باز گشتن بقهقرا رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر کش
تصویر پر کش
بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
ينسحب
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
Retract
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
retirer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
دعوت به رفتن، امر به کنار رفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
وسیله ای برای هموار کردن شالی زار بعد از شخم زدن و به آب بستن
فرهنگ گویش مازندرانی
فروکش کردن، بازدمی که پس از تنفس عمیق بیرون آیدفروکش کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
اولین بنه گاه رمه پس از کوچ، پشیمان شدن و بازگشتن از راهی که طی شد، پس گرد، عقب گرد، جای پا، نشان پا که از رفتن کسی یا حیوانی بر زمین بماند، پشت گردن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
отозвать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
לחזור בו
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
واپس لینا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
প্রত্যাহার করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
kurudisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
geri çekmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
철회하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
撤回する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
menarik kembali
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
वापस लेना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
zurückziehen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
ถอน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
intrekken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
retractarse
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
ritirare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
cofnąć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
відкликати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بازپس کشیدن
تصویر بازپس کشیدن
retrair
دیکشنری فارسی به پرتغالی